گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر خانواده
جلد اول
. آیه (بُخل، آفت اخلاقی خانواده است)
اشاره



الَّذینَ یَبْخَلُونَ وَ یَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبُخْلِ وَ یَکْتُمُونَ ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْ لِهِ وَ أَعْتَدْنا لِلْکافِرینَ عَذاباً مُهیناً آنها کسانی هستند که بخل
میورزند و مردم را به بخل دعوت میکنند و آن چه را که خداوند از فضل (و رحمت) خود به آنها داده، کتمان مینمایند. (این
عمل، در حقیقت از کفرشان سرچشمه گرفته) و ما براي کافران، عذاب خوار کنندهاي آماده کردهایم. ( 37 / نساء)
شرح آیه از تفسیر نمونه
غالبا از کفر سرچشمه میگیرد، زیرا افراد بخیل، در واقع ایمان کامل به مواهب بیپایان پروردگار و وعدههاي او نسبت به « بُخْل »
نیکوکاران ندارند، فکر میکنند کمک به دیگران آنها را بیچاره خواهد کرد و این که میگوید: عذاب آنها خوارکننده است براي
را از این راه ببینند. ضمنا باید توجه داشت که بخل منحصر به امور مالی نیست، بلکه « خود برتر بینی » و « تَکَبُّر » این است که جزاي
گرفتگی در هر نوع موهبت الهی را شامل میشود، بسیارند کسانی که در امور مالی بخیل نیستند ولی در علم و دانش و مسایل
دیگري از این قبیل بخل میورزند.
شرح آیه از تفسیر مجمعالبیان
این واژه اسم ذَمّ است و به مفهوم سختی در بخشش و سرباز زدن از اعطاي چیزي است که بخشیدن آن لازم است؛ و در :« بُخْل »
مورد کسی به کار میرود که کارش گناهی بزرگ است. پارهاي نیز بر آنند که به معناي سرباز زدن از چیزي است که منع آن
است و هر دو در برابر جود و بخشش قرار دارند. به بیان « بُخْل » نیز به مفهوم « شُحّ » بیثمر و اعطاي آن نیز بدون زیان است. واژه
علی بن عیسی، بخل، منع از بخشش است؛ چرا که طبیعت بخیل از آن رنج میبرد و جود، بذل احسان است؛ چرا که انسان بخشنده
از بخشش رنج نمیبرد که شادمان میگردد. (صفحه 135 ) در این آیه شریفه به یکی از خصلتهاي نکوهیده و بازدارنده میپردازد
و به کسانی که دچار این آفت هستند هشدار میدهد که: الَّذینَ یَبْخَلُونَ وَ یَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبُخْلِ همان کسانی که خود بخل
میورزند و مردم را نیز به این کار زشت وامیدارند و آنچه را خدا از فزونبخشی خود به آنان ارزانی داشته است پوشیده میدارند؛
و اشاره میکند که ما براي کفرگرایان عذابی خفّت آور فراهم ساختهایم. به بارو گروهی از مفسّران منظورِ آیه شریفه کسانی هستند
که از پرداخت حقوق مالی خویش سرباز میزنند و دیگران را نیز باز میدارند؛ امّا به باور برخی دیگر، منظور کسانی هستند که از
بیان اوصاف و نشانههایی که از پیامبر اسلام شناختهاند، بخل میورزند و یاران پیامبر را نیز به آن وسوسه میکنند. وَ یَکْتُمُونَ ما
آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْ لِهِ و آنچه را که خدا از فزونبخشی خود به آنان ارزانی داشته است پوشیده میدارند. برخی از مفسران در تفسیر
این فراز میگویند: منظور این است که آنان میکوشند تا با پنهان ساختن نعمتها و امکانات اقتصادي که خدا به آنان ارزانی داشته
خویش بهانه و عذري بیابند. برخی نیز بر آنند که آنان آگاهی خویش در مورد پیامبر اسلام و « بُخْل » است، براي خصلت نکوهیده
حقّانیت دعوت و بعثت او را پوشیده میدارند. به باور ما، آیه شریفه از هر نوع بخل و خست و بخل ورزي هشدار میدهد؛ خواه در
امور مادّي و اقتصادي باشد، یا علمی و بهرهدهی معنوي. با این بیان، هر کس از اداي آنچه بر عهده اوست سرباز زند و مردم را از
انجام آنها باز دارد و حقایق و فضایل و ارزشهاي کسی را کتمان کند در خور نکوهش است. در روایت است که خداي بخشاینده
صفحه 114 از 391
هرگاه به کسی نعمتی ارزانی داشت، دوست دارد آثار نعمت خویش را در زندگی او بنگرد. وَاعْتَدْنا لِلْکافِرینَ عَذاباً مُهیناً. و ما براي
کسانی که نعمتهاي خدا را با کتمان حقایق انکار میکنند و یا به خود و هوشمندي خویشتن نسبت میدهند، عذابی خفّت آور
آماده ساختهایم؛ عذابی که (صفحه 136 ) مایه خواري و رسوایی و باعث اهانت به آنان میشود؛ و این دستاورد خود آنان است.
( (صفحه 137
22 . آیه (لزوم ترویج فرهنگ امانتداري و عدالتورزي در خانواده و اجتماع)
اشاره
إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلی أَهْلِها وَ إِذا حَکَمْتُمْ بَیْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْکُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا یَعِظُکُمْ بِهِ إِنَّ اللَّهَ کانَ سَمیعاً
بَصیراً خداوند به شما فرمان میدهد که امانتها را به صاحبانش بدهید و هنگامی که میان مردم داوري میکنید، به عدالت داوري
کنید خداوند، اندرزهاي خوبی به شما میدهد، خداوند شنوا و بیناست. ( 58 / نساء)
شرح آیه از تفسیر نمونه
آیه فوق گرچه همانند بسیاري از آیات در مورد خاصّ ی نازل شده ولی بدیهی است یک حکم عمومی و همگانی از آن استفاده
إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ » : خداوند به شما فرمان میدهد که امانتها را به صاحبان آنها بدهید » میشود و صریحا میگوید
روشن است امانت معنی وسیعی دارد و هر گونه سرمایه مادّي و معنوي را شامل میشود و هر مسلمانی طبق صریح این .« إِلی أَهْلِها
آیه، وظیفه دارد که در هیچ امانتی نسبت به هیچکس (بدون استثناء) خیانت نکند، خواه صاحب امانت، مسلمان باشد، یا غیر
است که تمام انسانها در برابر آن یکسانند، قابل توجّه این که در « اعلامیه حقوق بشر در اسلام » مسلمان و این در واقع یکی از مواد
شأن نزول آیه فوق، امانت تنها یک امانت مادّي نبود و طرف آن هم یک نفر مشرك بود.
عدالت در حکمیّت و داوري
خداوند نیز به شما » : است. آیه میگوید « عدالت در حکومت » در قسمت دوّم آیه، اشاره به دستور مهم دیگري شده و آن مسأله
فرمان داده که به هنگامی که میان مردم قضاوت و حکومت میکنید، از روي عدالت حکم کنید: وَ إِذا حَکَمْتُمْ بَیْنَ النَّاسِ أَنْ
خداوند پند و اندرزهاي خوبی به شما میدهد: إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا یَعِظُکُمْ » : سپس براي تأکید این دو فرمان مهم میگوید .« تَحْکُمُوا بِالْعَدْلِ
( در هر حال خدا مراقب اعمال شما است، هم سخنان شما را میشنود و هم کارهاي (صفحه 138 » : باز تأکید میکند و میگوید .« بِهِ
این قانون نیز، یک قانون کلّی و عمومی است و هر نوع داوري و حکومت را چه در امور .« شما را میبیند: إِنَّ اللَّهَ کانَ سَمیعاً بَصیراً
بزرگ و چه در امور کوچک بوده باشد شامل میشود، تا آن جا که در احادیث اسلامی میخوانیم: روزي دو کودك خردسال، هر
کدام خطی نوشته بود و براي داوري در میان آنها و انتخاب بهترین خط به حضور امام حسن رسیدند، علی که ناظر این صحنه بود
یا بُنَیَّ انْظُرْ کَیْفَ تَحْکُمُ فَاِنَّ هذا حُکْمٌ وَ اللّهُ سائِلُکَ عَنْهُ یَوْمَ الْقِیامَۀِ: فرزندم! درست دقّت کن، چگونه » : فورا به فرزندش گفت
1) این دو قانون ) .« داوري میکنی، زیرا این خود یک نوع قضاوت است و خداوند در روز قیامت درباره آن از تو سؤال میکند
مهم اسلامی (حفظ امانت و عدالت در حکومت) زیربناي یک جامعه سالم انسانی است و هیچ جامعهاي خواه مادّي یا الهی بدون
اجراي این دو اصل، سامان نمییابد.
شرح آیه از تفسیر مجمعالبیان
صفحه 115 از 391
بینا. :« بَصیر » . شنوا :« سَمیع » . ادا کنید، باز پس دهید :« تُؤَدُّوا »
امانتداري و دادگري
در این آیه شریفه خداي پر مهر مردم را به اداي امانتها فرمان میدهد و میفرماید: إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلی أَهْلِها در
تفسیر این فراز از آیه شریفه دیدگاهها یکسان نیست: 1 به باور بیشتر مفسّران، منظور آیه شریفه این است که هر نوع امانت دینی یا
( جلد 3، صفحه 64 . (صفحه 139 ، « مجمع البیان » - حقوقی، مردمی و یا خدایی، اقتصادي، اجتماعی یا سیاسی، مادّي یا ***** 1
معنوي که به عنوان امانت به شما سپرده شد، آن را باز پس دهید و رعایت امانت کنید. از دو امام نور حضرت باقر و صادق
علیهمالسلام - که درود خداي بر آنان باد نیز این دیدگاه روایت شده است. 2 اما گروهی دیگر بر این باورند که منظور آیه شریفه
مدیریت جامعه است و روي سخن نیز با زمامداران است که باید حقوق مردم را رعایت نمایند و با گفتار و عملکرد شایسته، آنان را
به راه دین خدا برند. از پنجمین و ششمین امام نور نیز این دیدگاه روایت شده و فرمودهاند که: خدا هر یک از امامان راستین را
موظّف ساخت که تدبیر امور دین و دنیاي مردم را به امام پس از خویش سپارند. ادامه آیه شریفه این دیدگاه را تأیید میکند که
1) و نیز از پیشوایان راستین روایت است که: دو آیه در قرآن است که …) .« وَ إِذا حَکَمْتُمْ بَیْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْکُمُوا بِالْعَدْلِ » : میفرماید
یکی بیانگر حقوق ماست و دیگري روشنگر حقوق شما مردم؛ و آن گاه به تلاوت همین دو آیه پرداختند. به باور ما این دیدگاه در
درون همان دیدگاه نخست گنجانیده شده است؛ چرا که از جمله امانتهاي بزرگ خدا امامان راستین هستند؛ به همین دلیل است
خواندن نماز، پرداخت حقوق مالی، … .« لأمانَۀِ 􀁴 اِنَّ اَداءَ الصَّلوةِ وَ الزَّکوةِ و الصَّوْمِ وَ الْحَ جِّ مِنَ ا » : که حضرت باقر علیهالسلام فرمود
گرفتن روزه و انجام حج از جمله اداي امانتهاست؛ و نیز از جمله اداي امانت، فرمانی است که به زمامداران در مورد پخش عادلانه
درآمدها و صدقات و غنایم و دیگر منابع ملّی که حقوق مردم در آنهاست، داده شده است. آري، خدا موضوع امانت و امانتداري را
یَعْلَمُ خائِنَۀَ » : تا آن جا بزرگ و پراهمیت شمرده است 1. سوره نِساء، آیه 59 . (صفحه 140 ) که به خیانتکاران اینگونه هشدار میدهد
لا تَخُونُوا اللَّهَ وَ » :… 1) خدا نگاههاي خائنانه و دزدانه را میداند و از آنها آگاه است. و اینگونه آنان را بر حذر میدارد …) « الْأَعْیُنِ
وَ مِنْ اَهْلِ الْکِتابِ مَنْ اِنْ تَأْمَنْهُ » : 2 …) به خدا و پیامآورش خیانت نکنید … و از امانتداران اینگونه تجلیل میکند …) « الرَّسُولَ
3) و از پیروان کتابهاي آسمانی کسیاست که اگر مال بسیاري را به او به امانت سپاري آن را به تو بر …) .« بِقِنْطارٍ یُؤَدِّهِ اِلَیْکَ
میگرداند … 3 پارهاي از دانشمندان نیز در تفسیر آیه میگویند: در آیه شریفه روي سخن با پیامبر گرامی است و به آن حضرت
براي پاکسازي خانه از بتها گرفته بود، به او « عُثمان بن طَلْحه » ، دستور میدهد که کلید کعبه را که در روز فتح مکه از کلیددار آن
را کلید دار کعبه سازد تا او افزون بر پردهداري کعبه و سیراب ساختن « عبّاس » باز پس دهد؛ چرا که پیامبر در این اندیشه بود که
زائران، این کار را نیز به عهده گیرد. به باور ما این دیدگاه گرچه درست به نظر میرسد و روایتی هم آن را تأیید میکند، اما دو
دیدگاه گذشته بهتر و استوارترند؛ چرا که اگر فرمانی جهان شمول و با مفهوم گسترده در موردي ویژه صادر گردید، نباید آن را در
مورد خاص خود محدود ساخت، بلکه باید به مفهوم گسترده و جهان شمول آن عمل کرد. وَ إِذا حَکَمْتُمْ بَیْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْکُمُوا
بِالْعَدْلِ این فراز از آیه شریفه به زمامداران عصرها و نسلها و مدیران و داوران و دستگاههاي قضایی فرمان میدهد که در میان
جامعه بر اساس دادگري و عدالت حکم کنند. نظیر این آیه شریفه در قرآن که مردم را به عدل و انصاف فراخوانده بسیار است؛
یا داوُدُ إِنَّا » ( 3. سوره آل عِمْران، آیه 75 . (صفحه 141 . 2. سوره اَنْفال، آیه 27 . براي نمونه میفرماید: 1. سوره مؤمن، آیه 19
1) هان اي داود! ما تو را در روي زمین به خلافت برگزیدیم، پس میان …) « جَعَلْناكَ خَلیفَۀً فِی الْأَرْضِ فَاحْکُمْ بَیْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ
مردم بر اساس حقّ و عدالت داوري کن! و از پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله آوردهاند که به امیرمؤمنان فرمود: علی جان! میان دو
صفحه 116 از 391
2) و نیز در ) .« سَوِّ بَیْنَ الْخَصْ مَیْنِ فی لَحْظِکَ و لَفْظِکَ » ! تن که نزدت به داوري میآیند، در نگاه و گفتارت برابري را رعایت کن
روایت آمده است که دو کودك نوشته خویشتن را نزد امام حسن علیهالسلام بردند تا بهترین را برگزیند. هنگامی که امیرمؤمنان از
پسرم!در مورد داوري خویش نیک بیندیش، چرا که خدا در روز رستاخیز از همین » : موضوع آگاه شد، به حضرت مجتبی فرمود
یا بُنَیَّ انْظُرْ کَیْفَ تَحْکُمُ فَاِنَّ هذا وَ اللّهِ سائِلُکَ عنهُ یَوْمَ الْقِیامَۀِ. و در بخش پایانی آیه «. حکم نیز تو را بازخواست خواهد کرد
میفرماید: إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا یَعِظُکُمْ بِهِ إِنَّ اللَّهَ کانَ سَمیعاً بَصیراً این فراز از آیه شریفه روشن میسازد که فرمان خدا و اندرز او در مورد
اداي امانت و هشدار از خیانت و نیز فرمان او به رعایت عدل و داد به سود شما و جامعه شماست. پارهاي نیز گفتهاند که منظور از
دعوت به نیکیها و ارزشها و هشدار از ضدّ ارزشهاست. و خدا به همه شنیدنیها، شنوا و به همه دیدنیها بیناست. « موعظه »
در این موارد نشانگر « کان » پارهاي نیز بر آنند که: خدا به گفتار و عملکرد شما دانا و آگاه است. یادآوري میگردد که آمدن واژه
( 2. تفسیر عَیّاشی، ج 2، ص 248 . (صفحه 142 . آن است که خدا هماره شنوا و دانا بوده و هست و خواهد بود. 1. سوره ص، آیه 26
23 . آیه (نارساییهاي خانوادگی حاصل عملکرد اعضاي خانواده است آن را به خدا نسبت ندهید)
اشاره
ما أَصابَکَ مِنْ حَسَ نَۀٍ فَمِنَ اللَّهِ وَ ما أَصابَکَ مِنْ سَیِّئَۀٍ فَمِنْ نَفْسِکَ وَ أَرْسَلْناكَ لِلنَّاسِ رَسُولًا وَ کَفی بِاللَّهِ شَهیداً آنچه از نیکیها به تو
میرسد از ناحیه خدا است و آن چه از بدي به تو میرسد از ناحیه خود تو است و ما تو را به عنوان رسول براي مردم فرستادیم و
گواهی خدا در این باره کافی است. ( 79 /نساء)
شرح آیه از تفسیر نمونه
به معنی گچ و مواد محکم دیگري است که براي استحکام بنا در آن به کار میبرند و از آن جا که « شید » در اصل از ماده « مُشَ یَّدَة »
بُرُوجٍ » در آن عصر و زمان معمولاً محکمترین ماده براي استحکام بنا گچ بوده بیشتر به این مادّه اطلاق میشده است، بنابراین
به معنی قلعههاي محکم است و اگر میبینیم مُشَ یَّدَة به معنی مرتفع و طولانی آمده آن هم نیز به خاطر این است که بدون « مُشَ یَّدَة
استفاده کردن از گچ و مانند آن هیچگاه نمیتوانستند بناهاي مرتفع و طولانی بسازند. در آیات متعددي از قرآن مجید همانند آیه
شده است، اشاره به این که هر قوم و جمعیّتی، هر عقیدهاي داشته باشند و هر « یَقین » 99 سوره حجر و آیه 48 مُدَّثِّر از مرگ تعبیر به
چیز را بتوانند انکار کنند، این واقعیّت را نمیتوانند منکر شوند که زندگی بالاخره پایانی دارد و از آن جا که افراد انسان به خاطر
عشق به حیات و یا به گمان این که مرگ را با فنا و نابودي مطلق مساوي میدانند همواره از نام آن و مظاهر آن گریزانند، این آیات
به آنها گوشزد میکند که فرار کردن از این واقعیّت قطعی عالم « یُدْرِکْکُم » هشداري به آنها میدهد و در آیه مورد بحث با تعبیر
این است که کسی از چیزي فرار کند و آن به دنبالش بدود. با توجّه به این واقعیّت « یُدْرِکْکُم » هستی بیهوده است، زیرا معنی مادّه
عاقلانه است که انسان خود را از صحنه جهاد و نیل به افتخار شهادت کنار بکشد و در خانه در میان بستر بمیرد؟ به فرض که با عدم
شرکت در جهاد چند روز بیشتري عمر کند و مکرّرات را تکرار نماید و از پاداشهاي مجاهدان راه خدا بیبهره شود، به عقل و
منطق نزدیک است؟ اصولًا (صفحه 143 ) مرگ یک واقعیّت بزرگ است و باید براي استقبال از مرگ توأم با افتخار آماده شد.
سرچشمه پیروزيها و شکستها
آنها هر گاه به پیروزي » : قرآن در ذیل همین آیه به یکی دیگر از سخنان بیاساس و پندارهاي باطل منافقان اشاره کرده میگوید
صفحه 117 از 391
یعنی ما شایسته آن بودهایم که خدا چنین مواهبی را به ما « برسند و نیکیها و حسناتی به دست آورند میگویند از طرف خدا است
داده (وَ إِنْ تُصِ بْهُمْ حَسَ نَۀٌ یَقُولُوا هذِهِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ). ولی هنگامی که شکستی دامنگیر آنها شود و یا در میدان جنگ آسیبی ببینند
و مثلًا شکست جنگ احد « اینها بر اثر سوء تدبیر پیامبر صلی الله علیه و آله و عدم کفایت نقشههاي نظامی او بوده است » : میگویند
را معلول همین موضوع میپنداشتند (وَ إِنْ تُصِ بْهُمْ سَیِّئَۀٌ یَقُولُوا هذِهِ مِنْ عِنْدِكَ). در هر حال قرآن به آنها پاسخ میگوید که از نظر
که بر طبق لیاقتها و ارزشهاي « همه این حوادث و پیروزيها و شکستها از ناحیه خدا است » یک موحّ د و خداپرست تیزبین
وجودي مردم به آنها داده میشود (قُلْ کُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللّهِ) و در پایان آیه به عنوان اعتراض به عدم تفکّر و تعمّق آنها در موضوعات
فَما لِهؤُلاءِ الْقَوْمِ لا یَکادُونَ یَفْقَهُونَ حَدیثاً). ) « پس چرا اینها حاضر نیستند حقایق را درك کنند » : مختلف زندگی میگوید
شرح آیه از تفسیر مجمعالبیان
قرآن به سرچشمه نیکیها و سرفرازيها و پیروزيها اشاره میکند و میفرماید: ما اَصابَکَ مِنْ حَسَنَۀٍ فَمِنَ اللّهِ هر آنچه از نیکیها و
پیروزيها به تو رسد، از جانب خداست؛ اما هر آنچه از شکستها و بديها دامنگیرت گردد، از سوي خودت به تو رسیده است. به
باور برخی در آیه شریفه روي سخن با پیامبر گرامی است، اما منظور از محتواي آن، امّت آن حضرت است؛ اما به باور گروهی
نیز نعمت گرانبهاي دین و دیگر نعمتهاي خداست. وَ ما اَصابَکَ مِنْ سَیِّئَۀٍ فَمِنْ « حَسَ نَۀ » روي سخن با انسان است و منظور از واژه
بر آن است « ابن عبّاس » 1 ( که در آیه شریفه آمده، دیدگاهها یکسان نیست. (صفحه 144 « سَیِّئَه » و « حَسَ نَه » نَفْسِکَ در مورد دو واژه
بر این عقیده « ابومُسلِم » است. 2 اما « اُحُد » و منظور از واژه دوم شکست و ناراحتی روز « بَدْر » که منظور از واژه نخست، غنایمِ پیکار
با ایمان و اخلاص تلاش کردند و فرمان خدا و ، « بدر » است که منظور آیه شریفه و پیام آن این است که: مردم مسلمان در پیکار
خدا و پیامآورش را نافرمانی نمودند و در نتیجه « اُحُد » پیامبر را به جان خریدند و خدا نیز پیروزي را به آنان هدیه کرد، اما در پیکار
« سَیِّئَه » اطاعت و فرمانبرداري است و منظور از ، « حَسَ نَه » دستخوش پراکندگی و شکست شدند. 3 به باور برخی منظور از واژه
(1 …) .« وَ جَزاءُ سَیِّئَۀٍ سَیِّئَۀٌ مِثْلُها » : نافرمانی خدا و پیامبر. 4 اما به باور برخی دیگر این آیه شریفه به سان آن آیه است که میفرماید
کیفر بدي و گناه، به سان آن، بدي و کیفر خواهد بود … 5 و گروهی نیز میگویند: منظور از واژه نخست، نعمت و پیروزي و
آسایش است و منظور از واژه دوم، خشکسالی و قحطی و گرفتاريهایی است که به خاطر نافرمانی خدا و بیدادگري دامانگیر
انسانها میگردد؛ گرچه برخی از بلاها و مشکلات نیز از لطف و حکمت خداست تا انسان آزمون گردد و پاداش سپاسگزاران و
نامیده است که انسان به طور طبیعی از آنها گریزان است « سَیِّئَه » شکیبایان را بگیرد و همیشه جنبه کیفري ندارد. و بلاها را بدان دلیل
و گرنه آنها پسندیده هستند و زشتی ندارند. با این بیان تفسیر آیه شریفه این میشود که: همه سلامتیها، نعمتها، رزق و روزيها
و ارزشهاي مادي و معنوي که نصیب شما میگردد، از جانب خداست، اما رنجها و فشارها و گرفتاريها و مشکلاتی که بر اثر
نافرمانی خدا گریبانگیر شما میگردد (نظیر مشکلات خانوادگی)، ثمره عملکرد نادرست خود شماست. نظیر این هشدار در آیه
2) و هر مصیبتی به شما برسد به خاطر …) .« وَ ما أَصابَکُمْ مِنْ مُصیبَۀٍ فَبِما کَسَ بَتْ أَیْدیکُمْ » : دیگري نیز آمده است که میفرماید
تفسیر این آیه اینگونه است: هر رنج و « بَلْخی » کارهایی است که انجام دادهاید. 1. سوره شُوري، آیه 40 . (صفحه 145 ) به باور
مصیبتی که به انسان برسد، کفّاره گناهان صغیره و یا کیفر گناهان کبیره و یا هشداري است که به خاطر کوتاهی در انجام وظایف
ما مِنْ خَدْشٍ بِعُودٍ و لَا اخْتِلاجِ عِرْقٍ وَ لا عَثْرَةِ قَدَمٍ إِلاّ بِذَنْبٍ وَ ما » : دامنگیرش شده است. پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله میفرماید
هر خراشی که در بدن شما به وسیله خاري پدید میآید، یا رگی از رگها پاره میگردد و یا هر لغزش پایی .« یَعْفُو اللّهُ عَنْهُ اَکْثَرُ
پیش میآید، همه آنها بر اثر گناه و نافرمانی خداست؛ و تازه آنچه خدا در پرتو مهرش نادیده میگیرد و میبخشد بیشتر است.
میگوید: آیه شریفه نشانگر آن است که آفریدگار پر مهر و فرزانه هیچ رنج و گرفتاري براي انسان پیش « علیّ بن عیسی »
صفحه 118 از 391
نمیآورد، جز این که به یکی از دو دلیل است: یا به خاطر مهر اوست تا انسان به خود آید و به پاداش سپاس و شکیبایی برسد و یا
به خاطر کیفر اشتباهاتی است که از او سرزده است، چرا که رنجها و گرفتاريها، هر گاه بر اثر گناه گریبان انسان را بگیرد، یا کیفر
گناه است و یا جنبه هشدار و تأدیب دارد. وَ اَرْسَلْناكَ لِلنّاسِ رَسُولًا و ما تو را براي مردم به عنوان پیام آوري فرستادیم؛ و این کار
ما، خود بزرگترین نعمت و نیکی است و مخالفت با پیام تو، گناه و زشتکاري و بیدادگري است. در مورد چگونگی پیوند این فراز
از آیه به فرازهاي پیشین گفتهاند: منظور این است که هر چه به آنان برسد از شومی گناهان آنهاست و تو پیام آوري هستی که
فرمانبرداري از تو، به سان فرمانبرداري از خدا و نافرمانیات به سان نافرمانی اوست. با این بیان تو سرچشمه خوبیها هستی و نباید
شومی گناهانشان را به تو نسبت دهند. وَ کَفی بِاللَّهِ شَ هیداً و گواهی خدا بر رسالت و صداقت تو بسنده است و به باور برخی خدا
براي گواهی بر نیک و بد بندگان و عملکرد آنان کافی است. با این بیان هدف این فراز از آیه این است که مردم را به نیکیها
( تشویق و از بديها هشدار دهد. 1. سوره شُوري، آیه 30 . (صفحه 146
24 . آیه (فرزندان صالح یا ناصالح غالبا دستاورد رفتار صحیح یا غلط والدین است)
اشاره
مَنْ یَشْفَعْ شَفاعَۀً حَسَنَۀً یَکُنْ لَهُ نَصیبٌ مِنْها وَ مَنْ یَشْفَعْ شَفاعَۀً سَیِّئَۀً یَکُنْ لَهُ کِفْلٌ مِنْها وَ کانَ اللَّهُ عَلی کُلِّ شَیْءٍ مُقیتاً کسی که تشویق
به کار نیکی کند نصیبی از آن براي او خواهد بود و کسی که تشویق به کار بدي کند سهمی از آن خواهد داشت و خداوند حساب
هر چیز را دارد و آن را حفظ میکند. ( 85 /نساء)
شرح آیه از تفسیر نمونه
به معنی جفت است بنابراین ضمیمه شدن هر چیز به چیز دیگر شفاعت نامیده میشود منتها « شَ فْع » در اصل از ماده « شَ فاعَت » کلمه
گاهی این ضمیمه شدن در مسأله راهنمایی و ارشاد و هدایت است (مانند آیه فوق) که در این حال معنی امر به معروف و نهی از
منکر را میدهد (و شفاعت سیّئه به معنی امر به منکر و نهی از معروف است). ولی اگر در مورد نجات گنهکاران از عواقب
اعمالشان باشد به معنی کمک به افراد گنهکاري است که شایستگی و لیاقت شفاعت را دارا هستند و به عبارت دیگر شفاعت گاهی
قبل از انجام عمل است که به معنی راهنمایی است و گاهی بعد از انجام عمل است که به معنی نجات از عواقب عمل میباشد و هر
در اصل به معنی قسمت عقب پشت حیوان است که سوار شدن بر آن « کِفْل » . دو مصداق ضمیمه شدن چیزي به چیز دیگر است
ناراحت کننده میباشد و به همین جهت هرگونه گناه و سهم بد را کِفْل میگویند و نیز به کاري که سنگینی و زحمت داشته باشد
که اسم « مُقیت » در اصل از ماده قوت به معنی غذایی است که جان انسان را حفظ میکند، بنابراین « مُقیت » . کِفالَت گفته میشود
فاعل از باب اِفْعال است به معنی کسی است که قوت دیگري را میپردازد و از آن جا که چنین کسی حافظ حیات او است، کلمه
نیز به کار رفته و نیز شخصی که قوت میدهد حتما توانایی بر این کار دارد به همین جهت این کلمه به معنی « حافِظ » مُقیت به معنی
مقتدر نیز آمده و چنین کسی مسلما حساب زیردستان خود را دارد، به همین دلیل به معنی حَسیب آمده است و در آیه فوق تمام این
اراده شود. مسؤولیّت هر کس در برابر اعمال خویش به (صفحه 147 ) آن معنی نیست که از « مُقیت » معانی ممکن است از کلمه
دعوت دیگران به سوي حقّ و مبارزه با فساد چشم بپوشد و روح اجتماعی اسلام را تبدیل به فردگرایی و بیگانگی از اجتماع کند و
در لاك خود فرو رود. آیه فوق یکی از منطقهاي اصیل اسلام را در مسائل اجتماعی روشن میسازد و تصریح میکند که مردم در
سرنوشت اعمال یکدیگر از طریق شفاعت و تشویق و راهنمایی شریکند، بنابراین هرگاه سخن یا عمل و یا حتّی سکوت انسان سبب
صفحه 119 از 391
تشویق جمعیتی به کار نیک یا بد شود، تشویق کننده سهم قابل توجّهی از نتایج آن کار خواهد داشت بدون این که چیزي از سهم
مَنْ اَمَرَ بِمَعْرُوفٍ اَوْ نَهی عَنْ مُنْکَرٍ اَوْ دَلَّ عَلی خَیْرٍ اَوْ » : فاعل اصلی کاسته شود. در حدیثی از پیامبر صلی الله علیه و آله چنین نقل شده
اَشارَ بِه فَهُوَ شَریکٌ وَ مَنْ اَمَرَ بِسُوءٍ اَوْ دَلَّ عَلَیْهِ اَوْ اَشارَ بِه فَهُوَ شَریکٌ: هر کس کار نیکی یا نهی از منکري کند و یا مردم را راهنمایی
به عمل خیر نماید و یا به نحوي موجبات تشویق آنها را فراهم سازد، در آن عمل سهیم و شریک است و همچنین هر کس دعوت به
مطابق این منطق اسلامی تنها عاملان گناه، گناهکار نیستند بلکه تمام کسانی .« کار بد یا راهنمایی و تشویق نماید او نیز شریک است
که با استفاده کردن از وسایل مختلف تبلیغاتی و یا آماده ساختن زمینهها و حتّی گفتن یک کلمه کوچک تشویق آمیز، عاملان گناه
را به کار خود ترغیب کنند در آن سهیمند، همچنین کسانی که در مسیر خیرات و نیکیها از چنین برنامههایی استفاده مینمایند از
آن سهم دارند. از پارهاي از روایات که در تفسیر آیه وارد شده است چنین برمیآید که یکی از معانی شفاعت حسنه یا سیّئه، دعاي
نیک یا بد درحقّ کسی کردن است که یک نوع شفاعت در پیشگاه خدا محسوب میشود. از امام صادق علیهالسلام چنین نقل شده
مَنْ دَعا لَاِخیهِ الْمُسْلِمِ بِظَهْرِ الْغَیْبِ اُسْتُجیبَ لَهُ وَ قالَ لَهُ الْمَلَکُ فَلَکَ مِثْلاهُ فَذلِکَ النَّصیبُ: کسی که براي برادر مسلمانش » : که فرمود
در پشت سر او دعا کند به اجابت میرسد و فرشته پروردگار به او میگوید دو برابر آن براي تو نیز خواهد بود و منظور از نصیب
1) و این تفسیر، منافاتی با تفسیر سابق ندارد بلکه توسعهاي در معنی شفاعت است، یعنی هر مسلمانی به هر ) .« در آیه همین است
ذیل آیه شریفه. (صفحه 148 ) کمک به دیگري کند خواه از طریق دعوت و تشویق به نیکی یا از ، « تفسیر صافی » - نوع ***** 1
راه دعا در پیشگاه خدا و یا به هر وسیله دیگري باشد در نتیجه آن سهیم خواهد بود.
شرح آیه از تفسیر مجمعالبیان
است گرفته شده و بدان دلیل که شفیع به هنگام درست کردن کار دیگري « جفت » که به مفهوم « شَفیع » این واژه از ریشه :« شَ فاعت »
و به کارش شفاعت گفتهاند. نیز به کسی که ملک « شَ فیع » و شفاعت در مورد او، در حقیقت خود را رفیق او قرار میدهد به او
گفته میشود. به صراحتِ آیات قرآن و انبوه روایات، اصل شفاعت به اذن خدا، یک « شَ فیع » دیگري را جزء ملک خود سازد
موضوع تردید ناپذیر است، اما در مورد ابعاد و قلمرو آن دیدگاهها یکسان نیست: گروهی بر آنند که پیامبر گرامی اهل بهشت را
شفاعت میکند و به برکت شفاعت آن حضرت به درجات والاتري اوج میگیرند. اما دیگران میگویند: پیامبر آن گروه از
گناهکاران امّت را که از دین و آیین آنان خشنود است و در کنار اندیشه و عقیده شایسته و توحیدي و خداپسندانه خود دستخوش
به مفهوم :« کِفْل » . لغزشهایی نیز شدهاند، شفاعت خواهد کرد، تا به برکت آن از کیفر خدا در امان بمانند و خدا آنان را بیامرزد
بهره و نصیب آمده است. پارهاي نیز آن را به معناي وِزر و وَبال گرفتهاند.
شفاعت
در این آیه شریفه میفرماید: مَنْ یَشْفَعْ شَ فاعَۀً حَسَنَۀً یَکُنْ لَهُ نَصیبٌ مِنْها وَ مَنْ یَشْفَعْ شَفاعَۀً سَیِّئَۀً یَکُنْ لَهُ کِفْلٌ مِنْها هر کس شفاعت
پسندیده و تشویق خدا پسندانهاي کند، از آن کار بهرهاي خواهد داشت؛ و هر کس شفاعت ناپسند و تشویق به کار بدي کند، براي
او نیز از آن گناه و زشتی، بهرهاي خواهد بود.
دیدگاهها در مورد واژه شفاعت
منظور از شفاعت در آیه شریفه، « ابن عبّاس » (صفحه 149 ) در مورد شفاعت دیدگاهها یکسان نیست: 1 به باور برخی، از جمله
اصلاح و ایجاد سازش میان دو نفر است که فرد اصلاحگر نیز پاداشی خواهد داشت؛ همانگونه که اگر کسی با آتش افروزي و
صفحه 120 از 391
سخن چینی بذر کینه و دشمنی افشاند، گناهکار خواهد بود. 2 به باور برخی دیگر شفاعت پسندیده به مفهوم میانجیگريهایی است
که در میان مردم رواج دارد. با این بیان اگر میانجیگري، در راه شایستگی و عدالت و انصاف بود، پسندیده است و اگر در راه ستم
و انحراف انجام شد ناپسند است. به همین دلیل است که میانجیگري به مفهوم نخست مورد تشویق است و به مفهوم دوم ناپسند و
مَنْ حالَتْ » : میانجیگري شایسته نمایید تا پاداش دریافت دارید. و نیز آمده است که « اِشْفَعُوا تُؤْجَرُوا » : حرام. در روایت است که
1) کسی که ) .« شَفاعَتُهُ دُونَ حَدٍّ مِنْ حُدودِ اللّهِ فَقَدْ ضادَّ اللّهَ فی مُلْکِهِ؛ وَ مَنْ اَعانَ عَلی خُصُومِهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ کانَ فی سَخَطِ اللّهِ حَتّی یَنْزَعَ
با شفاعت و میانجیگري مانع اجراي عادلانه یکی از مقررات خدا گردد، در حقیقت با خدا در قلمرو قدرتش به مخالفت برخاسته
است؛ و کسی که بدون آگاهی بر کشمکش، یکی از دو طرف را یاري رساند، در خشم خداست تا آن گاه که از روش ظالمانهاش
بر آن است که شفاعت پسندیده، دعاي خیر درباره مردم و شفاعت ناپسند، دعاي زیانبار در مورد آنان « جُبّائی » دست کشد. 3
است. 4 پارهاي نیز میگویند: شفاعت در اینجا به مفهوم یاري و پشتیبانی از برادر عقیدتی و دینی در جهاد با تجاوزکاران است که
بهره دنیوي غنایم و پاداش آخرت آن بهشت خداست و اگر در گناه و تجاوزي با همدین و همنوع رفاقت کند، بهره دنیاي او
سرزنش و نکوهش و نصیب جهان دیگرش کیفر خواهد بود. 1. سُنَن بِیْهَقی، ج 6، ص 82 ؛ سُنَن ابی داوود، ج 3، ص 305 ، ح
3597 ؛ مُسْنَد احمد، ج 2، ص 70 و 82 . (صفحه 150 ) وَ کانَ اللّهُ عَلی کُلِّ شَیْءٍ مُقیتاً و خدا همواره بر هر چیزي تواناست.
« مُقیت » واژه
در مورد مفهوم این واژه نیز نظراتی آمده است: 1 به باور برخی این واژه به مفهوم توانا و پر اقتدار آمده است. 2 و به باور برخی
دیگر، به مفهوم کسی است که هر چیزي را از روي حساب ارزانی دارد و شمار و حساب آن را داشته باشد. 3 پارهاي به مفهوم
به معناي کیفر کننده « مُقیت » میگوید: واژه « جُبّائی » گواه معنا کردهاند. 4 و پارهاي دیگر به معناي حسابگر و حساب کننده. 5 و
( است؛ چرا که خدا پاداش هر کار نیک و کیفر هر گناهی را خواهد داد. (صفحه 151
25 . آیه (آغاز عدالت از درون خانواده)
اشاره
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُونُوا قَوَّامینَ بِالْقِسْطِ شُهَداءَ لِلَّهِ وَ لَوْ عَلی أَنْفُسِکُمْ أَوِ الْوالِدَیْنِ وَ الْأَقْرَبینَ إِنْ یَکُنْ غَنِیا أَوْ فَقیراً فَاللَّهُ أَوْلی بِهِما فَلا
تَتَّبِعُوا الْهَوي أَنْ تَعْدِلُوا وَ إِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا فَإِنَّ اللَّهَ کانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبیراً اي کسانی که ایمان آوردهاید کاملًا قیام به عدالت کنید،
براي خدا گواهی دهید اگرچه (این گواهی) به زیان خود شما یا پدر و مادر یا نزدیکان شما بوده باشد، چه این که اگر آنها غنیّ یا
فقیر باشند خداوند سزاوارتر است که از آنها حمایت کند، بنابراین از هوي و هوس پیروي نکنید که از حقّ منحرف خواهید شد و
اگر حقّ را تحریف کنید و یا از اظهار آن اعراض نمایید خداوند به آن چه انجام میدهید آگاه است. ( 135 / نساء)
شرح آیه از تفسیر نمونه
صیغه » جمع قَوّام « قَوّامین » . آمده است « پیچیدن و تاب دادن » به معنی جلوگیري و تأخیر است و در اصل به معنی « لِیّ » از ماده « تَلْوُوا »
است، یعنی باید در هر حال و در هر کار و در هر عصر و زمان قیام به عدالت کنید که این عمل « بسیار قیام کننده » به معنی « مبالغه
در اینجا ممکن است به خاطر آن باشد که « قیام » خلق و خوي شما شود و انحراف از آن بر خلاف طبع و روح شما گردد. تعبیر به
کنایه از تصمیم و عزم راسخ و اقدام جدّي « قیام به کار » انسان براي انجام کارها معمولًا باید بپاخیزد و به دنبال آنها برود، بنابراین
صفحه 121 از 391
درباره آن است اگرچه آن کار همانند حکم قاضی احتیاج به قیام و حرکتی نداشته باشد و نیز ممکن است تعبیر به قیام از این نظر
باشد که قائم معمولًا به چیزي میگویند که عمود بر زمین بوده باشد و کمترین میل و انحرافی به هیچ طرف نداشته باشد، یعنی باید
را عنوان کرده، « شهادت » آن چنان عدالت را اجرا کنند که کمترین انحرافی به هیچ طرف پیدا نکند. سپس براي تأکید مطلب مسأله
به خصوص در مورد شهادت باید همه ملاحظات را کنار بگذارید و فقط به خاطر خدا شهادت به حقّ دهید، اگرچه به » : میفرماید
شُهَداءَ لِلَّهِ وَ لَوْ عَلی أَنْفُسِکُمْ أَوِ الْوالِدَیْنِ وَ الْأَقْرَبینَ). این موضوع (صفحه ) « زبان شخص شما یا پدر و مادر و یا نزدیکان تمام شود
152 ) در همه اجتماعات و مخصوصا در اجتماعات جاهلی وجود داشته و دارد که معمولاً در شهادت دادن، مقیاس را حبّ و
بغضها و چگونگی ارتباط اشخاص با شهادت دهنده قرار میدهند اما حقّ و عدالت براي آنها مطرح نیست، مخصوصا از حدیثی
که از ابن عباس نقل شده استفاده میشود که افراد تازه مسلمان حتّی بعد از ورود به مدینه به خاطر ملاحظات خویشاوندي از اداي
شهادتهایی که به ضرر بستگانشان میشد خودداري میکردند، آیه فوق نازل شد و در این زمینه به آنها هشدار داد. ( 1) ولی
همانطور که آیه اشاره میکند این کار با روح ایمان سازگار نیست، مؤمن واقعی کسی است که در برابر حق و عدالت، هیچگونه
ملاحظهاي نداشته باشد و حتّی منافع خویش و بستگان خویش را به خاطر اجراي آن نادیده بگیرد. ضمنا از این جمله استفاده
میشود که بستگان میتوانند با حفظ اصول عدالت به سود یا به زیان یکدیگر شهادت دهند (مگر این که قرائن اتّهام به طرفداري و
نه ملاحظه » : اعمال تعصّب در کار بوده باشد). سپس به قسمت دیگري از عوامل انحراف از اصل عدالت اشاره کرده میفرماید
ثروت ثروتمندان باید مانع شهادت به حق گردد و نه عواطف ناشی از ملاحظه فقر فقیران، زیرا اگر آن کس که شهادت به حقّ به
زیان او تمام میشود، ثروتمند یا فقیر باشد، خداوند نسبت به حال آنها آگاهتر است، نه صاحبان زر و زور میتوانند در برابر حمایت
إِنْ یَکُنْ غَنِیا أَوْ فَقیراً فَاللَّهُ أَوْلی بِهِما). باز ) « گرسنه میماند « عدالت » پروردگار، زیانی به شاهدان بر حقّ برسانند و نه فقیر با اجراي
فَلا تَتَّبِعُوا الْهَوي أَنْ ) « از هوي و هوس پیروي نکنید تا مانعی در راه اجراي عدالت ایجاد گردد » براي تأکید دستور میدهد که
تَعْدِلُوا) و از این جمله به خوبی استفاده میشود که سرچشمه مظالم و ستمها، هويپرستی است و اگر اجتماعی هويپرست نباشد،
ظلم و ستم در آن راه نخواهد داشت. بار دیگر به خاطر اهمیّتی که موضوع اجراي عدالت دارد، روي این دستور تکیه کرده
- اگر مانع رسیدن حقّ به حقّدار شوید و یا حقّ را تحریف نمایید و یا پس از آشکار شدن حقّ از آن اعراض ***** 1 » : میفرماید
وَ إِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا فَإِنَّ اللَّهَ کانَ بِما تَعْمَلُونَ ) « جلد 5، صفحه 455 . (صفحه 153 ) کنید، خداوند از اعمال شما آگاه است ، « المُنار »
خَبیراً). در حقیقت جمله اِنْ إِنْ تَلْوُوا اشاره به تحریف حقّ و تغییر آن است، در حالی که جمله تُعْرِضُوا اشاره به خودداري کردن از
( حکم به حقّ میباشد و این همان چیزي است که در حدیثی از امام باقر نقل شده است. ( 1
شرح آیه از تفسیر مجمعالبیان
این واژه مبالغه از واژه قیام است و به مفهوم کسی است که به عدل و داد عادت کرده و عدالت و دادگري راه و رسم اوست. :« قَوّام »
در اصل به مفهوم جلوگیري و به تأخیر افکندن و پیچانیدن و تاب دادن است و در اینجا در مورد تحریف :« لَیّ » . عدل و داد :« قِسْط »
حقایق براي حقکشی به کار رفته است.
براي عدالت به پا خیزید!
در آیه گذشته، خداي پرمهر روشنگري فرمود که پاداش شکوهبار دنیا و آخرت یکسره به دست اوست؛ اینک در این آیه مردم را
به عدالت و دادگري در همه میدانها سفارش میکند و از آنان میخواهد که براي عدالت به پاخیزند و به ستم و بیداد نزدیک
نشوند و دیگران را نیز هشدار دهند: یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُونُوا قَوَّامینَ بِالْقِسْطِ هان اي کسانی که ایمان آوردهاید! هماره براي عدالت
صفحه 122 از 391
و دادگري به پا خیزید و براي خدا گواهی دهید. آري، باید عدالت و دادگري شیوه و راه و رسم و عادت شما باشد و در میدانهاي
گفتار، نوشتار و میدان عمل، بر اساس عدالت رفتار کنید و براي عدالت حرکت نمایید. شُهَداءَ لِلَّهِ وَ لَوْ عَلی أَنْفُسِکُمْ أَوِ الْوالِدَیْنِ وَ
است. مفهوم آیه این است که خدا « شَهید » جمع واژه « شُهَداء » ( جلد 5، صفحه 356 . (صفحه 154 ، « تفسیر تِبْیان » - الْأَقْرَبینَ ***** 1
به بندگانش فرمان میدهد که در گفتار و گواهی خویش راستی و حق گرایی را راه و رسم خویش قرار دهند و در این کار پایدار
باشند تا هم خشنودي خدا را به دست آورند و هم به بارگاه او نزدیک گردند، گرچه این حقگویی و گواهی بر اساس عدالت به
در « ابن عبّاس » ! زیان خود و یا پدر و مادرشان باشد؛ و هرگز به خاطر ثروت ثروتمند و یا تهیدستی بینوا از عدالت انحراف نجویید
این مورد میگوید: منظور این است که در گواهی و داوري خود، هماره جانبدار عدل و داد باشید، خواه به سود خود یا نزدیکانتان
باشد و یا به زیان شما و بستگانتان؛ چرا که خداي دادگر همه را در برابر قانون و در برابر عدل و داد و گواهی و آیین دادرسی و
داوري، برابر نگریسته و کسی را بر دیگري برتري نداده است.
گواهی اعضاي خانواده در مورد یکدیگر رواست
آیه مبارکه نشانگر این واقعیت است که گواهی پدر براي فرزند و گواهی فرزند براي پدر، خواه به سود آنان باشد و یا به زیانشان،
نیز در این مورد همین « ابن عبّاس » . جایز است؛ و نیز نشانگر آن است که گواهی نزدیکان و بستگان در مورد یکدیگر رواست
در این مورد آورده است که: مسلمانان پیشین بیشتر بر این راه و رسم عادلانه و انسانی « ابن شهاب » . دیدگاه را بر گزیده است
بودند، تا دورههاي بعد از راه رسید و از مردم کارهایی پدیدار شد که زمامداران را به تهمت زدن به آنان برانگیخت و آن گاه
گواهی افرادي که مورد اتهام حکومت قرار میگرفتند ترك شد و نیز گواهی به سود آنان از سوي بیدادگران ممنوع گردید. ذکر
این نکته لازم است که منظور از گواهی دادن انسان به زیان خود، اقرار وي به سود طرف مقابل است که پذیرفته است. اما گواهی
دادنِ انسان به سود خود، به تنهایی پذیرفته نیست مگر این که دلایل و مدارك و گواهان، ادعاي او را گواهی کنند. إِنْ یَکُنْ غَنِیا أَوْ
فَقیراً فَاللَّهُ أَوْلی بِهِما اگر کسانی که به سود و زیانشان گواهی داده میشود، ثروتمند باشند و یا (صفحه 155 ) تهیدست و بینوا و
ناتوان، نباید هیچ یک از این موضوعات باعث شود که از گواهی عادلانه انحراف جوییم و از اداي گواهی صحیح و خدا پسندانه و
یا داوري و قضاوت عادلانه دوري گزینیم. بسیار دیده شده است که افرادي به خاطر ثروت و یا زورمداري کسی که گواهی به زیان
اوست، از اداي گواهی خود داري نموده و حقیقت را کتمان میکنند و پارهاي نیز به خاطر تهیدستی و گرفتاري فردي، از گواهی به
زیان او چشم میپوشند و بدینسان آفت ترس از زر دار و زور دار و یا دلسوزي کاذب و بیجا باعث خودداري از گواهی عادلانه
خدا به یاري آن دو و .« فَاللَّهُ أَوْلی بِهِما » : میشود. به همین جهت است که آیه شریفه از هر دو آفت هشدار میدهد و میفرماید
نجاتشان از گرفتاري، از شما سزاوارتر است؛ بنا بر این، از اداي گواهی عادلانه به خاطر ثروت و قدرت یک طرف و یا تهیدستی و
بینوایی او، خودداري نکنید و ترس و دلسوزي بیمورد، شما را از حق و عدالت منحرف نسازد؛ چرا که خداوند شما را به این کار
فرمان داده و خود میداند که شرایط آن دو چگونه است. بر شماست که مقررات او را رعایت کنید که او به مصالح و منافع واقعی
شما و جامعه بشري از همگان داناتر است. فَلا تَتَّبِعُوا الْهَوي أَنْ تَعْدِلُوا پس بنابراین از پی هواي دل نروید و در اداي شهادت،
غرضها و مرضها و دوستیها و دشمنیها را دخالت ندهید و یا از اداي گواهی به خاطر دلسوزي بیمورد سر باز نزنید و تمایل
قلبی به یک طرف و یا پیوند خویشاوندي و دیگر آفتهاي حقگویی و دادگري، شما را به بیداد و گواهی ناروا سوق ندهد که
در مورد این فراز از آیه میگوید: این جمله به « فَرّاء » . عدالت را فداي مصلحت شخصی یا گروهی و یا پیوندها و وسوسهها نمایید
را به مفهوم انحراف دانسته « أَنْ تَعْدِلُوا » سان این است که بگوییم: از هواي دل پیروي مکن تا خدایت خشنود گردد. پارهاي نیز واژه
و از عدول از راه عادلانه و درست گرفتهاند که در این صورت معناي آیه اینگونه است: پس از هواي دل پیروي مکن که در نتیجه،
صفحه 123 از 391
از حق و عدالت به انحراف کشیده خواهی شد. (صفحه 156 ) وَ إِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا فَإِنَّ اللَّهَ کانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبیراً و اگر از اداي
گواهی درست به انحراف گرایید و یا روي گردانید، خدا به آنچه انجام میدهید آگاه است و میداند که به اداي گواهی عادلانه
قیام کردهاید و یا با تحریف حقایق و کتمان واقعیات و یا روي برتافتن از اداي گواهی به بیراهه گام سپردهاید. در مورد تفسیر این
بر آنند که منظور این است که: اگر از اداي شهادت خودداري کنید « ابن عبّاس » جمله دیدگاهها یکسان نیست: 1 گروهی از جمله
2 اما گروهی دیگر میگویند: روي سخن با زمامداران است و میفرماید: شما اي زمامداران و قاضیان! اگر از قضاوت و داوري …
عادلانه خودداري کنید و به سود یکی بدون دلیل انحراف جویید خدا از آنچه انجام میدهید آگاه است. 3 برخی نیز بر این باورند
که منظور آیه شریفه این است که: اگر گواهی درست رابه نادرست تبدیل کنید و حقایق را تحریف نمایید و آن را کتمان دارید
خدا آگاه است…
پیام آیه
پیام آیه شریفه روشن و انسانساز است و نشانگر این واقعیت است که: 1 دعوت به ارزشها و کارهاي پسندیده و نهی از زشتی و
گناه و بیداد بر همگان لازم است. 2 بر همگان واجب است که در همه میدانها بر اساس عدل و داد رفتار کنند و از ستم و بیداد
آوردهاند که: اگر دو نفر در برابر داور و یا قاضی قرار گیرند و او از یکی روي « وَ إِنْ تَلْوُوا » در مورد « ابن عبّاس » دوري گزینند. از
برتابد و به دیگري روي آورد، به گونهاي از حق و عدالت انحراف جسته است و این نمونهاي از مفهوم آیه شریفه است. (صفحه